Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرارو- امسال صدمین سالگرد کشف مقبره توت عنخ آمون است، اما پس از تمام این مدت هنوز آرامگاه سلف او یعنی ملکه نفرتیتی پیدا نشده. نفرتیتی که در قرن چهاردهم پیش از میلادی به همراه همسرش آخناتون به صورت مشترک بر مصر حکومت می‌کرد، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های مصر باستان محسوب می‌شود، اما به گونه‌ای عجیب تاکنون جسد او پیدا نشده و همین سبب شهرت و شیوع داستان‌های افسانه‌ای درباره او شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش فرارو به نقل از rahnamato، اکنون یک مصر شناس مشهور بریتانیایی و متصدی سابق موزه بریتانیا ادعا می‌کند که شواهدی پیدا کرده است که نشان می‌دهد نقاشی‌های دیواری و هیروگلیف‌های سلطنتی مقبره توت عنخ آمون ممکن است سرنخی برای کشف مقبره نفرتیتی در اختیار ما قرار دهد.

نیکلاس ریوز سال‌هاست که استدلال می‌کند که نقاشی توت عنخ آمون روی دیوار مقبره‌اش در واقع مربوط به خود فرعون نیست. ریوز می‌گوید خطوط اطراف گوشه دهان توت عنخ آمون اغلب در نقاشی‌های سلف او نفرتیتی دیده می‌شود؛ بنابراین ریوز فکر می‌کند که تصاویر روی دیوار‌ها قبل از اینکه دفن یک مرد ۱۹ ساله را به تصویر بکشد، ممکن است توت عنخ آمون را در حال دفن نامادری خود نفرتیتی که مومیایی اش هرگز پیدا نشده است نشان دهند.

از نظر تاریخی، محققان تصور می‌کنند که نقاشی دیواری مراسم «دهان باز» (در زیر)، جسد توت عنخ آمون را به تصویر می‌کشد که توسط جانشینش، آی، برای دفن آماده می‌شود.

اما ریوز می‌گوید ویژگی‌های ظاهری آی در این تصاویر، از جمله چانه و بینی بزرگ او، بیشتر یادآور ظاهر توت عنخ آمون جوان است. ریوز حتی معتقد است که با بررسی‌های دقیق این تصاویر می‌توان نام محو شده توت عنخ آمون را نیز یافت.

به عبارت دیگر، ریوز باور دارد که این آرامگاه در اصل مراسم تدفین نفرتیتی توسط جانشین او توت عنخ آمون را به نمایش می‌گذارد، اما چون خود این فرعون در جوانی مرد، به سرعت همان مکان را برای دفن او در نظر گرفتند و تمام فضای مقبره با سرعت به نام او تغییر یافت.

ریوز سال‌هاست که استدلال می‌کند که مقبره توت عنخ آمون بیشتر برای یک ملکه مناسب است تا یک پادشاه. او می‌گوید: «اول از همه، مقبره به طور غیرعادی کوچک است - کوچکترین مقبره سلطنتی در دره پادشاهان. گنجینه‌هایی که در درون آن هستند نیز اغلب ماهیت «زنانه» دارند. علاوه بر این، پلان کف بنا در مقایسه با مقبره‌های دیگر کج است و به نظر می‌رسد که نقاشی‌های دیواری با عجله کنار هم چیده شده اند. حتی شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد هنگام مهر و موم شدن مقبره، رنگ هنوز خشک نشده است. همه این‌ها حاکی از یک مراسم تدفین عجولانه است و این می‌تواند منطقی باشد، زیرا توت عنخ آمون در اواخر دوران نوجوانی درگذشت.»

در سال ۲۰۱۵، محققانی که در مقبره توت عنخ آمون کار می‌کردند، برخی از ویژگی‌ها را روی دیوار پیدا کردند که به سختی با چشم انسان قابل تشخیص بود، که به نظر می‌رسید ممکن است نشان دهنده وجود یک اتاق مخفی و مهر و موم شده باشد. در سال ۲۰۱۸، اسکن راداری از مقبره توت عنخ آمون هیچ نشانه‌ای از اتاقک‌های متصل را نشان نداد. اما پس از آن، در سال ۲۰۲۰، اسکن دیگری از سایت نشان داد که ممکن است یک محوطه مخفی در نزدیکی مقبره وجود داشته باشد. ریوز این مدارک را کنار هم گذاشته و استدلال می‌کند که جسد نفرتیتی در یکی از آن اتاقک‌ها قرار دارد.

به هرحال مشکل اینجاست که هنوز به قطعیت نمی‌توان وجود اتاقک‌های مخفی را تایید کرد و به همین دلیل تنها راه برای مطمئن شدن تخریب دیوارهاست. این امر نیز به دلیل از بین رفتن آثار تاریخی غیر عملی است پس هنوز به نظر می‌رسد کشف آرامگاه ملکه نفرتیتی به صورت یک راز باقی بماند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: نفرتیتی مقبره توت عنخ آمون توت عنخ آمون

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۱۳۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: نمایش شاماران به کارگردانی ساسان شکوریان ترکیب هنرمندانه‌ای از هنر پیشینه‌دار سیاه‌بازی و افسانه‌ای کهن از داستان‌های هزار و یک شب را بازگو می‌کند. 

تماشاخانه سنگلج، یکی از قدیمی‌ترین سالن‌های نمایش تهران است که‌ این روز‌ها ضرورت تعمیر، نگه‌داری و توسعه آن سوژه اخبار شده، این بار نیز با نمایش شاماران، هنرمندان و هنردوستان را میزبانی کرد.

شاه ماران یا شاماران اسطوره‌ای از موجودی نیمه‌زن و نیمه‌مار است که در بین مردم کردنشین سمبل برکت، دانش و شفا است. اما چه شد که هنرمندان سرشناس متعددی به دیدن نمایش این داستان اسطوره‌ای نشستند.‌

می‌توان اسرار هویدا کرد و نجات یافت

تئاتر هنر نخبگان است، اما دروازه یادگیری آن برای عموم گشوده است. شاماران در تلفیق زیبایی از سیاه‌بازی هنر کهن و اصیل ایرانی با افسانه‌ای جامانده از هزاره‌ها به دنبال انتقال همان پیام‌هایی است که هر روز در زندگی به آن نیازمندیم.

بازی روان بازیگران و تسلط بر نقش، چهره‌پردازی متناسب با نقش و همچنین سیالیت زمانی از گذشته به دوره معاصر و برعکس اجرایی روان را در اختیار بیننده قرار می‌دهد. هر چند کارگردان می‌تواند کمی از ابهام ماجرا‌ها کاسته و کلید‌های بیشتری در اختیار تماشاگر قرار دهد، اما سطح اجرای مقبول غیر قابل انکار است.

سیاه‌باز در نقش جاماسب ظاهر می‌شود. جوانی که در افسانه‌ها برای پیدا کردن عسل در غاری حبس می‌شود و دوستانش تنهایش می‌گذارند. در‌این نمایش گنجی که می‌تواند زندگی سیاه‌باز را دگرگون و او را از فقر و فلاکت برهاند جایگزین عسل شده است. سیاه‌باز در قبرستان‌ها به دنبال گنج است و کیست که نداند بر روی هر گنجی ماری خفته است.

در افسانه جاماسب او به باغ مار‌ها که در کنار شاه مار خود زندگی می‌کنند می‌رسد و به شرط آن که جایی از‌این مکان نامی نبرد، زندگی خود را با شاه مار آغاز می‌کند. شاه مار با چهره‌ای موحش تنها یک تمنا از او دارد و آن هم وفای به عهد است. اما جاماسب برای نجات خود بار‌ها و بار‌ها عهدشکنی می‌کند.

آنجا که دروغ است وقاحت موج می‌زند

شاماران یکی از سمبل‌های مورد احترام مناطق کردنشین است که به عنوان نشانه برکت و دانش تصاویر آن در جای جای خانه‌ها کشیده و از تصویر آن مجسمه و گلدوزی‌هایی در بین لوازم زندگی دیده می‌شود. آن چهره کریه زنی که نیمی از تنش یک مار است، بر خلاف آدم‌های روی زمین به وفاداری و صداقت ارج می‌نهد.

اما هرجا دروغ باشد، وقاحت موج می‌زند و سیاه‌باز به همراه گروهی از بازیگران به مصداق توده مردم با لودگی و مسخره‌گی به عهده خود پشت پا می‌زند.

اما داستان در همین جا خاتمه نیافته است. به جای سکه و زر گنج واقعی همان شاماران است که پادشاه برای بهبود خود از بیماری در به در به دنبال اوست. جادوگری که در بارگاه پادشاه است می‌گوید برای شفایش باید جغدی که در وجود خود دارد را بیرون بکشد. تمثالی از شومی و کراهت و خباثت.

سیاه‌باز که اسرار دیدن شاماران را بر ملا کرده توسط وزیر پادشاه اسیر می‌شود و با کمک او شاماران به نزد پادشاه آورده می‌شود. سیاه‌باز می‌گوید برای معیشت روی خود را سیاه کرده، اما در‌این داستان به دلیل خیانت به گنجینه دانش و معرفت، روسیاه است. پرداختن به افسانه‌های بومی و طرح آموزه‌های آن، در وضعیتی که به اعتقاد نادر ابراهیمی نویسنده سرشناس، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم، همان چشمه آب روانی است که هر انسانی در عطش آن است.

نویسنده و کارگردان در نهایت شاماران را، چون افسانه‌اش به دست پادشاه می‌دهد و او تکه تکه می‌شود. اما پایان خوش آنجاست که به خاطر حماقت و حرص و ولع، هر که بدی کرده به سزای اعمالش می‌رسد. بر خلاف جاماسب که به دانش دنیا آگاه شده و حکیم بزرگی می‌شود، سیاه‌باز در قعر کرده‌های خود روسیاه باقی می‌ماند. اما همیشه فرصتی برای بازگشت به سوی خیر هست. قلب پرمهر و سلامت سیاه‌باز به کمکش می‌آید تا بتواند تیره‌روزی و تیره‌رویی خود را به کنار بزند.

نمایش سیاه‌بازی شاماران در بیست و یکمین جشنواره بین الملی نمایش‌های آیینی و سنتی ایران شرکت کرده تا آیین‌های اصیل ایرانی را باردیگر نقل کند. اثری که هنرمندان و اهالی قلم بسیاری را به تماشای خود مهمان کرد.

این اثر نمایشی تا ۷ اردیبهشت در تماشاخانه سنگلج اجرا خواهد شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • کشف قبرستان باستانی در محل ساخت نیروگاه
  • «حسنا و ملکه‌های رنگی» به کتابفروشی‌ها آمدند
  • مسی به یاد مربی افسانه‌ای: چقدر زود رفتی تیتو!‏
  • پایان کار طراح افسانه‌ای فرمول یک در ردبول
  • دستگاه تلقیح مصنوعی ملکه ثبت اختراع شد
  • کشف سرنخ‌هایی از گذشته سیاره مرموز پلوتون
  • دنیای مد به روایت «حسنا و ملکه‌های رنگی»
  • ۳ مورد از شگفت انگیزترین اکتشافات مصر باستان؛ از شهر طلایی تا مقبره نفرین‌ شده (+عکس)
  • نخستین اظهار نظر اسماعیلیان در مورد سریال رمضانی الحشاشین
  • نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز